دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

تزئینات مغولی – ایرانی

 تزئینات مغولی – ایرانی/محمد انصاری نژاد 

صنعت حجاری و گچبری

اسلوب و طرز کار حجاری سلجوقیان مانند سایر رشته های هنری بعد از استقرار سلسله ی ایلخانی در 654 ق تا مدتی در ایران ادامه یافت. نمونه ی گچبری دوره ی مغول در مسجد حیدریه ی قزوین دیده میشود. از ویژگیهای این دوره اشکال مفصل و لوزی شکل است. نمونه ی عالی گچبری این دوره محراب مسجد جامع اصفهان است. بیشتر این تزئینات در نقوش برجسته بکار میرفته.

چوب بری و منبتکاری

دردوره ی مغول به ندرت دیده میشود. در مسجد بایزید در بسطام درهای چوبی وجود دارد که با طرحهای نباتی و اشکال هندسی تزئین شده است. از اشکال رایج در این هنر میتوان به اشکال هندسی ، برگ نخل و گل و گیاه اشاره کرد.

فلز کاری

روی اشیاء فلزی این دوره معمولا نوشته هایی مبنی بر نام و القاب سلاطین مغول دیده میشود. از ویژگیهای مهم این دوره ترصیع ( تزئین با طلا و نقره ) روی فلزات است. چندین شمعدانی تاریخ دارکه با اشکال نباتی وهندسی تزئین شده اند مربوط به این دوره کشف شده است. اغلب روی این اشکال را با تصاویر اشخاص و منظره ی زندگی و مهمانی درباری و بازی چوگان تزئین میدادند. البته نباید تاثیر هنر چینی را در این صنعت نادیده بگیریم .

سفال سازی

در ابتدا این صنعت تغییر زیادی نکرد . اما در این دوره نقاشی زیر لعاب بر سنگ سیاه ، تزئین برجسته و استفاده از رنگ آبی مرسوم شد. کاشان ، سلطان اباد ، نیشابور ، سمرقند و مشهد از مراکز مهم سفالسازی بودند. ویژگیهای ظروف سفالی این دوره نقاشی فیروزه ای رنگ یا پرتقالی و پوشیده با اشکال نباتی  ، سه برگ و گاهی اشکال حیوانات است . تاثیر هنر چین در تعبیراتی مانند اشکال گیاه یا گل و غنچه دیده میشود.

یکدسته از ظروف سفالی دوره ی مغول ، تزئین برجسته ی زیر لعاب ابی رنگ عبارتند از گلدانهای بزرگ که به اواخر قرن 7 میرسد. دسته ای از کاشیها به شکل ستاره هستند با اشکال حیوانات ، پرندگان و مناظر طبیعی. در این دوره یکنوع سفال به نام سفال موزائیک در ایران شایع شد. در این قطعه قطعات کوچک به اندازه های مختلف بریده میشد و از انها طرحی به سکل موزائیک ترکیب میشد. این قطعات کوچک که از روی نقشه کنار هم قرار میگرفتند را به وسیله ی گچ از پشت به هم می چسباندند. این گچ مایع منافذ را به گونه ای پر میکرد که طرح نهایی یک تکه جلوه میکند .

ادوات ایرانی – مغولی

در دوره ی ایلخانی با وجود حیات جدید هنر نوعی سستی در تکنیک ظریفکاری می بینیم . در این دوره کلاه خود با دو شکاف چشم که به شکل ناقوس بود و بروی عمامه قرار میگرفت ساخته می شد . بدنه ی ان با کتیبه و طرحهای اسلیمی تزئین میشد . به ندرت کلاه خودهایی که تمام سر را میپوشاند نیز ساخته میشد.

معمولا شمشیرهای راست با تیغه ی پهن مرسوم بود ، که در دسته ی ان جنگ بین اژدها و عنقا دیده میشد.

صنعت حجاری و گچبری

اسلوب و طرز کار حجاری سلجوقیان مانند سایر رشته های هنری بعد از استقرار سلسله ی ایلخانی در 654 ق تا مدتی در ایران ادامه یافت. نمونه ی گچبری دوره ی مغول در مسجد حیدریه ی قزوین دیده میشود. از ویژگیهای این دوره اشکال مفصل و لوزی شکل است. نمونه ی عالی گچبری این دوره محراب مسجد جامع اصفهان است. بیشتر این تزئینات در نقوش برجسته بکار میرفته.

چوب بری و منبتکاری

دردوره ی مغول به ندرت دیده میشود. در مسجد بایزید در بسطام درهای چوبی وجود دارد که با طرحهای نباتی و اشکال هندسی تزئین شده است. از اشکال رایج در این هنر میتوان به اشکال هندسی ، برگ نخل و گل و گیاه اشاره کرد.

فلز کاری

روی اشیاء فلزی این دوره معمولا نوشته هایی مبنی بر نام و القاب سلاطین مغول دیده میشود. از ویژگیهای مهم این دوره ترصیع ( تزئین با طلا و نقره ) روی فلزات است. چندین شمعدانی تاریخ دارکه با اشکال نباتی وهندسی تزئین شده اند مربوط به این دوره کشف شده است. اغلب روی این اشکال را با تصاویر اشخاص و منظره ی زندگی و مهمانی درباری و بازی چوگان تزئین میدادند. البته نباید تاثیر هنر چینی را در این صنعت نادیده بگیریم .

سفال سازی

در ابتدا این صنعت تغییر زیادی نکرد . اما در این دوره نقاشی زیر لعاب بر سنگ سیاه ، تزئین برجسته و استفاده از رنگ آبی مرسوم شد. کاشان ، سلطان اباد ، نیشابور ، سمرقند و مشهد از مراکز مهم سفالسازی بودند. ویژگیهای ظروف سفالی این دوره نقاشی فیروزه ای رنگ یا پرتقالی و پوشیده با اشکال نباتی  ، سه برگ و گاهی اشکال حیوانات است . تاثیر هنر چین در تعبیراتی مانند اشکال گیاه یا گل و غنچه دیده میشود.

یکدسته از ظروف سفالی دوره ی مغول ، تزئین برجسته ی زیر لعاب ابی رنگ عبارتند از گلدانهای بزرگ که به اواخر قرن 7 میرسد. دسته ای از کاشیها به شکل ستاره هستند با اشکال حیوانات ، پرندگان و مناظر طبیعی. در این دوره یکنوع سفال به نام سفال موزائیک در ایران شایع شد. در این قطعه قطعات کوچک به اندازه های مختلف بریده میشد و از انها طرحی به سکل موزائیک ترکیب میشد. این قطعات کوچک که از روی نقشه کنار هم قرار میگرفتند را به وسیله ی گچ از پشت به هم می چسباندند. این گچ مایع منافذ را به گونه ای پر میکرد که طرح نهایی یک تکه جلوه میکند .

ادوات ایرانی – مغولی

در دوره ی ایلخانی با وجود حیات جدید هنر نوعی سستی در تکنیک ظریفکاری می بینیم . در این دوره کلاه خود با دو شکاف چشم که به شکل ناقوس بود و بروی عمامه قرار میگرفت ساخته می شد . بدنه ی ان با کتیبه و طرحهای اسلیمی تزئین میشد . به ندرت کلاه خودهایی که تمام سر را میپوشاند نیز ساخته میشد.

معمولا شمشیرهای راست با تیغه ی پهن مرسوم بود ، که در دسته ی ان جنگ بین اژدها و عنقا دیده میشد.

·         هنر اسلامی ، ارنست کوئل ، مترجم:مهندس هوشنگ طاهری ، انتشارات توس ، 1355 صفحه ی 120

·         راهنمای صنایع اسلامی ، س. م. دیماند ، مترجم:عبدالله فریار ، انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ اول ، 1336 بخش تزئینات مغولی

·         هنر ومعماری اسلامی(650-1250 ق) ریچارد اتینگهاوزن و الگ گرابر ، مترجم: یعقوب آژند ، نشر سمت ، چاپ ششم 1386 صفحه ی 505-512

·         دایره المعارف بناهای تاریخی در دوره ی اسلامی(مساجد) ، ویرایش ادبی: محمد مهدی عقابی ، نشر حوزه ی هنری ، چاپ اول 1378 صفحه ی 16

·         معماری اسلامی ایران در دوره ی ایلخانی ، ویلبر دونالدن ، مترجم:عبدالله فریار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1346 صفحه ی 90-94

سبد بافی ( مروار بافی )

    سبدبافی ( مروار بافی ) محمد انصاری نژاد         

مروار یک نوع چوب ترکه ای است که در اطراف تهران ، کرج ، همدان ، ملایر و مراغه و گاهی خوزستان پیدا می شود. پس از تهیه ی مروار از مناطق فوق انرا انبار نموده و به تدریج پس از گرفتن زوائد ان ، ترکه ها را از طول به سه یا چهار قسمت تقسیم کرده و انها را در پاتیلهای مخصوصی با اب می جوشانند و لایه ی رویی آنها را می گیرند و پس از خشک شدن جهت بافتن از انها استفاده می کنند. مروار دارای ویژگیهایی است. رنگ ان زرد است و وقتی روغن جلا میخورد به رنگ طلای در می اید. لازم به توضیح است که نوع نامرغوب ان به رنگ سیاه و سبز می باشد.

پس از بافتن مروار باید انرا نزدیک به 48 ساعت در معرض آفتاب بگذارند و این کار بدین جهت انجام می گیرد که بر اثر تابش نور افتاب به ترکه های مروار ، رنگ انها روشنتر شده و به رنگ طلایی در می اید.

محصولاتی که تولید می شود :

سبد گرد کوچک و بزرگ، سبد بیضی کوچک و بزرگ ، سبد قایقی کوچک و بزرگ ، کاسه و سبد میوه ، سبد پنجره ای ، جای لباس ، جای بچه ، جای روزنامه و انواع شکلات خوری و .....

در مروار بافی علاوه بر ترکه های مروار از مواد دیگری مانند تخته سه طلایی ، انواع میخ ، روغن جلا و مفتولهای سیمی نیز استفاده می شود. ابزار الات تولید مروار عبارتست از اره ، چکش ، انبردست.

مرکز اصلی فعالیت این صنعت اطراف آستانه ی اشرفیه و مخصوصا قریه ی کورکا می باشد. و به طور پراکنده در مناطق دیگر استان از جمله اطراف کیاشهر نیز دیده می شود.

شیوه ی کار

بافندگان ابتدا ترکه های درخت را که ماده ی اولیه ی مورد مصرفشان است انتخاب کرده و ان تعداد از ترکه هایی که قابلیت تقسیم شدن به دو یا چند قسمت را دارند ، برش طولی داده و سپس از نظر اندازه به طولهای مورد نیاز دراورده و در اب می خیسانند تا انعطاف پذیر باشند.

در مرحله ی بافت تعداد چهار عدد از ترکه ها را در کنار یکدیگر قرار گرفته و تعداد چهار یا پنج ترکه ی دیگر را به طور متقاطع روی انها قرار می گیرد تا شکل یک ستاره ی هشت پررا بدهد. انگاه به وسیله ی ترکه های باریکتری مهار شده و بافنده با ترکه های نازک عمل بافت را به شیوه ی یکی از زیر و یکی از رو آغاز نموده و ترکه ها را به طور یکی در میان از لابه لای ترکه های متقاطع عبور می دهد و اینکار را تا تکمیل قسمت کف شی مورد نظر ادامه می دهند.

بعد از پایان کار بافت قسمت کف ، در محلی که قرار است از انجا به ابه ی کار بافته شود عموما صنعتگران به بافت حالت مارپیچ داده و شیوه ی قبلی را ادامه می دهند و انتهای کار را نیز به صورت مارپیچ در می اورده و سر تکه ها را به داخل قسمت مارپیچ خم می کنند .

مسجد جامع تبریز

مسجد جامع تبریز/محمد انصاری نژاد         

این بنا در اخر بازار تبریز و ضلع جنوبی صحن مدرسه ی طالبیه و بین مسجد حجت الاسلام و مسجد میرزا اسماعیل قرار دارد و یکی از قدیمی ترین ابنیه ی شهر به شمار می رود. به طور قطعی نمیتوان تاریخ ساخت مسجد را مشخص کرد. عده ای بنای مسجد را به صدر اسلام و بانی ان را عبد الله بن عامری ذکر می کنند. عده ای دیگر بنای اولیه ی مسجد را مربوط به دوره ی سلجوقی می دانند. حاج طالب خان تبریزی بانی مدرسه ی طالبیه تبریز در سال 1087 ق در وقف نامه ی خود از این مسجد به نام جامع کبیر نام می برد. در مجموع میتوان گفت که بنای اولیه ی مسجد حداقل مربوط به دوره ی سلجوقی بوده و در دوره های مختلف ، از شکوه و اعتبار برخوردار بوده.

بنای کنونی مسجد ، مستطیل شکل است و کلا با اجر و گچ بنا شده و دارای دو ورودی است که یکی در جانب شمال قرار دارد و دیگری از طرف جنوب به کوچه ی مجاور باز می شود. از در دومی ابتدا وارد آلچاق مسجد و از آنجا وارد مسجد جامع می شوند. کف مسجد از سطح زمینهای اطراف پایینتر است که گواهی بر قدمت بنا محسوب میگردد.

طول مسجد که از جنوب به شمال امتداد دارد ، حدود 62 متر است و قسمت وسط ان دارای طاق بلند و بزرگی است ، 15 متر عرض دارد. طول مسجد به دو قسمت تقسیم می شود : قسمت اول که قدری کم عرض است به طول 28 متر، از بخش جنوبی که به طول 32 متر است به وسیله ی دو جرز عریض مجزا می شود. در انتهای این قسمت ، محرابی از سنگ مرمر سفید ساده با طرحهای مارپیچ تزئینی به شیوه ی صفوی به چشم می خورد. در دیوارهای شرقی و غربی قسمت جنوبی تعمیراتی از دوره ی قاجار باقی مانده است.

پایه های این مسجد بسیار قطور و اجرهای ان فوق العاده بزرگ است. مجموعه ی مسجد بسیار ساده و بی الایش و عاری از هر گونه کاشیکاری یا حجاری است. فقط در بالای طاق محراب ، کتیبه ای به خط کوفی از دوره ی ایلخانی باقی مانده است.

قسمتی از محوطه ی مسجد جامع به کتابخانه و حجرات طلاب عتمو دینی اختصاص داده شده که اخیرا به نحو چشمگیر و شایانی نوسازی و مرمت شده است. مسجد جامع در حال حاضر یکی از مراکز تحصیل علوم دینی و جزو افتخارات مذهبی شهر تبریز محسوب می شود.

مسجد جامع فعلی مجموعه ای از بنا های مختلف است که در دوره های گوناگون احداث یا بازسازی شده اند. هسته ی اصلی این مجموعه نماز خانه ای به نام جامع تبریز است و در طی تاریخ تعمیرات و تغییرات بسیار به خود دیده است. نماز خانه ی قدیمی ، محراب گچبری شده ای از دوره ی ایلخانی دارد . این محراب در کاوشهای اخیر نمایان شده و خطوط کلی قسمتهای از بین رفته ی ان را کارشناسان میراث فرهنگی بازسازی کردند. محراب دیگری از اثار دوره ی سلجوقی در این مسجد وجود داشته که از بین رفته است.

اگر چه دیر

دو سه سال پیش به این فکر افتادم،تا همچون بسیاری از دانشجویان دانشگاه‌های دیگر وبلاگی برای خودمان درست کنیم.اما شاید تا به امروز که کم کم بچه‌ها دارند از هم جدا می‌شوند،ضرورت آن حس نمی‌شد.امیدوارم این وبلاگ پس از دانش‌آموخته شدن همه‌ی بچه‌ها و رفتن آن‌ها از دانشگاه که پیامد آن جدایی است؛بتواند مایه‌ی دست‌کم آگاه نگهداشتن از روز و روزگار ما از هم باشد.