دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

نقاشی عصر صفوی

نقاشی عصر صفوی /غلامرضا هاشمپور

هنر نقاشی و مینیاتورسازی بعد از دوره هرات با همان شرایط تکمیل یافته خود به دوران سلاطین صفویه منتقل شد. بعد از اینکه پایتخت صفویه در تبریز مستقر شد استاد بزرگ کمال الدین بهزاد را باین شهر بردند و سمت ریاست کتابخانه سلطنتی را باو محول نمودند.

استادان بزرگ این زمان بعد از کمال الدین بهزاد عبارت بودند از: آقا میرک ـ سلطان محمد ـ استاد میرزا علی ــ میرسید علی و عده ای دیگر که جملگی از سرآمدان هنر زمان بودند و قلم سحرآمیزشان تاکنون نظیر و همطراز پیدا نکرده‌است. سبک و مکتب نقاشی دوره صفوی دو قسمت است اول مکتب تبریز، تا زمانیکه پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه نقاشی می‌شد و مینیاتورهای این دوران همه در یکنوع و از لحاظ ظرافت کاری و حرکت طرح و رنگ، دنباله مکتب هرات را گرفته و با مختصر تفاوت ادامه یافته است.

 

  دوم ـ بعد از اینکه پایتخت صفویه به اصفهان منتقل گردید و سبک و شیوه مینیاتور سازی و نقاشی تحولی پیدا کرد که نمونه‌های بارز آن نقوش تزیینی مساجد اصفهان و کاخ چهل ستون و عالی قاپو می‌باشند.

معروفترین نقاش این دوره استاد رضا عباسی است که در زمان سلطنت شاه عباس کبیر در اصفهان زندگی می‌کرد و آثار هنری بسیاری از خود بجای گذارده‌است.

 اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد.

مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند

طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)،  هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است.

در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است.

در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.

هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد.

به طور کلی در اصفهان در دربار شاه عباس تاثیرات هنر اروپائی کم کم حس می شد. این اثر پذیری از چند طریق صورت گرفت :از آثار هنری اروپائی وارد شده به ایران و دیگرتماس مستقیم بانقاشان اروپائی مقیم اصفهان . بدین ترتیب نقاشی مینیاتور خیالی ایرانی با سایه روشن و پرسپکتیو و نقطه گذاری کامل همراه شد وجنبه عینی و زمینی آن غلبه یافت .

از شاگردان معروف استاد رضا عباسی شفیع عباسی می‌باشد که آثار هنری او اگرچه از لحاظ کیفیت عالی است ولی از لحاظ کمیت هرگز به استادش نمی‌رسد. سبک مینیاتور دوره صفویه اصفهان بنام عباسی معروف است زیرا بیشتر آثار مهم و بناهای تاریخی اصفهان در زمان سلطنت شاه عباسی برپا شده و هنرمندان خطاط ـ نقاش ـ مذَّهب ـ کاشی‌ساز ـ منبت‌کار ـ خاتم‌ساز ـ نقره کار و مینا ساز همه تحت حمایت و تشویق این پادشاه بزرگ قرار‌گرفته و شخصاً سرپرستی و رسیدگی کار آنها را به عهده داشت.

  

 شاه عباس کبیر خود نقاش بود و نمونه‌ای از آثار هنری او هم اکنون در موزه گلستان موجود است شیوه نقاشی دوره عباسی از لحاظ ظرافت کاری به پایه مکتب هرات نمی‌رسد ولی از جهت توسعه و قدرت و مهارت و سرعت، فوق‌العاده ترقی کرده است.

هرگاه مینیاتورهای دوره عباسی را با آثار دوره تبریز مقایسه کنیم به خوبی متوجه قدرت قلم و هدف ریزه‌کاریهای دوران گذشته خواهیم شد و همچنین نقوش تزیینی و گردشهای اسلیمی و خطایی و انواع ساقه‌ها و گل و برگها در دورة اصفهان بسیار متنوع شده و اشکال آن قبلاً از چند نوع گل و برگ و اسلیمی ریز تجاوز نمی‌نمود مشاهده می کنیم که بیش از پنجاه  نوع اسلیمی و گل ابتکار گردیده و این خود نشان بارز توسعه عمل و سرعت کار و ازدیاد هنرمند و تشویق مصادر امور و سران قوم در آن عصر بوده‌است.  

                    

مکتب نقاشی‌های اصفهان به مراتب بیش از آثار هنری دوران هرات و تبریز و قزوین، سبک و نفوذ نقاشی چینی را از خود دور نموده و توانسته است به میزان محسوسی اصالت روح ایرانی در آثار هنری ایران خالص ترکند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتری، نقاشی ایران را از صفحه کاغذ به صورت دکوراسیون دیواری و تزیینی کاخها درآورد.

 

 

مقبره ی سلطان سلیمان

مقبره ی سلطان سلیمان/غلامرضا هاشمپور

سلطان سلیمان یکم مشهور به" کبیر" و گاه" قدرتمند" و یا "سلیمان قانونی" و مشهورترین شهریار از این خاندان سلطنتی است . سلیمان در سال 1495م به عنوان فرزند سلیم یکم به دنیا آمد و تا قبل از مرگ پدرش والی مانیسا بود.

از مهم ترین کارهای سلیمان محاصره وین با 120000سرباز جنگی بود. سلیمان همچنین با موفقیت با شاه تهماسب صفوی پادشاه ایران جنگید . ارتش سلیمان زیر فرمان وزیر بزرگش ابراهیم پاشا توانست تبریز پایتخت پیشین ایران را فتح کند وبغداد را در همین سال یعنی سال 1534دست یابد. در دوره شاه تهماسب پایتخت ایران به دلیل خطری که از ناحیه عثمانی احساس می شد به شهر قزوین منتقل شده بود . سلطان سلیمان سه بار به ایران لشکر کشی کرد . وی یکبار تا سلطانیه زنجان هم پیش آمد ولی به دلیل برف و کولاک سنگین مجبور به عقب نشینی شد.

سلیمان نیز مانند پدرش علاوه بر بیرحمی علاقه زیادی به هنر و معماری داشت و حتی خودش نیز شعر می سرود . بنای بزرگ مسجد سلیمانیه در استانبول از آثار به یاد مانده از دوران این پادشاه است.

مسجد سلیمانیه و مجموعه آن که شاهکار معمار سینان است یکی از زیباترین و بهترین نمونه های معماری اسلامی است . مجموعه از نظر شهرسازی ، تکنیک ، استقامت و پایداری یک موفقیت بی نظیر است . 6 مدرسه ، طبق خانه ، عمارت ، کاروانسرای ، بیمارستان ، حمام ، مکتب خانه ، حجره و دکانها ، و مقبره سلطان خرم و سلطان قانونی ، مجموعه سلیمانیه را به مجموعه فرهنگی اجتماعی بزرگی تبدیل کرده است که پس از مجموعه فاتح ، در نوع خود بزرگترین است .  این مجموعه در بین سالهای 1557-1550 به دستور سلطان قانونی و توسط معمار سینان ساخته شده است . با ساختمانهای طبقه طبقه ای که به روی تپه ساخته شده یک مجموعه جالب توجه با نظمی خاص است . در چهار گوشه این مجموعه چهار مناره ساده ولی ظریف بنا شده است که دو تای آن دارای 2 گلدسته و 2 مناره دیگری دارای 3 گلدسته می باشد. این 10 گلدسته نشانه آن است که سلطان قانونی دهمین سلطان عثمانی است.

در نقشه مسجد که کاملا" ارگانیک است هیچ گوشه ای قربانی زیبایی گوشه دیگری نشده است . این عبادتگاه که مطابق با سلیقه و سنت های فرهنگی دوران خود ساخته شده بدون تاثیر گذاری فنی و افراط در معماری ، با ظرافت خاصی تزیین یافته است . علیرغم اینکه در اوج دوران هنر چینی سازی ساخته شده است لیکن فقط دیوار محراب آن با چینی پوشیده شده است . همچنین اکوستیک بسیار حساس مسجد را نیز نباید فراموش نمود .  در مقابل محراب مسجد ، مقبره سلطان قانونی قرار دارد . در سمت چپ این مقبره نیز مقبره سلطان خرم با چینی های بسیار زیبا و رنگهای متنوع و در گوشه سمت چپ آن نیز مقبره بسیار ساده معمار سینان خالق آثار معماری بی نظیر قرار دارد .  در شبستان ، مسجد سلیمانیه واقع شده است . معمار سینان ( وفات 1588) این مقبره ساده و زیبای جالب توجه را خود ساخته است . این مقبره ، ظرافت و سادگی ناشی از ذکاوت این استاد بزرگ را به نمایش میگذارد.

برج و بارو

کاربری برج وباروها: در مرکز شهر، قلعه یا ارگ و یا مرکز سیاسی قدرت وجود داشت که دسترسی به آن قابل انکار بود. تدابیر استحفاظی و استحکامات دفاعی ساخته شده  با حصار و برج و باروی اطراف آن، از آن دژی دست نیافتنی ساخته بود که در مقابل تهاجم‌های بیگانگان مصون می ماند.

یکی از ویژگیهای بافت قدیم اردکان وجود باروی بلند و زیبای آن می باشد.این بارو که به طول بیش از سه هزارمتراست، تمام اماکن داخل بافت رادربرمی گرفته است.ارتفاع دیوار7 الی 8 متروضخامت آن در قسمت پایین 5/1 و در بالاترین نقطه 20الی30 سانتیمتربوده است، دورتا دوراین بارو بیش از 50 برج تعبیه شده بوده که از آنها برای حفاظت و نگهبانی استفاده می کرده اند.

مصالح به کار رفته دربارو کلا ازخشت و گل بوده وفقط دربعضی موارد درپای برجها ازچند ردیف آجراستفاده شده است.در قسمت فوقانی باروکنگره هایی ازخشت و گل ساخته شده که به آن زیبایی خاصی می داده ودرپای کنگره ها تیرکش هایی برای تیراندازی و منفذهای متعددی برای ریختن سرب مذاب و غیره تعبیه شده بوده ;برای حفاظت ازاین بارو در قسمت جنوب حصار کوتاه تری به فاصله دومتری بنا گردیده بوده ودربعضی از قسمتها برجهای منفردی که به وسیله یک پل چوبی به بارو متصل می شده وجود داشته که از آن برای دیده بانی استفاده می شده است.

برج و باروی شهراصفهان نه به عنوان یک عنصر متمایز کننده شهر از روستا که به عنوان حصاری برای تعریف محدوده کالبدی شهر به کار گرفته می شد در این مکتب رونق و آبادی شهر نه از باز سازی شهر کهن بلکه از ایجاد مجموعه های شهری جدید در کنار شهرکهن دنبال شود. آنچه دراین میان اهمیت دارد بیان هماهنگ و هماوای فضاهای شهری است.

یک نمونه از برج وباروهای که در اصفهان و دیگر شهرها وجود دارد  کبوترخانه هاست. متأسفانه کبوتر خانه های ایرانی، مانند بسیاری از مظاهر هنری ایران ناشناخته مانده است و این در حالی است که این برجهای زیبای کبوتران، به عنوان زیرساخت تأسیسات کشاورزی، تمامی سرای ایران را از کناره های شرقی دریاچه ارومیه گرفته تا کویریزد و میبد و برخی روستاهای نطنز و کاشان و نیز از جنوب خراسان و طبس گرفته تا گوشه و کنار شهرها و آبادی های این سرزمین (کبوترخانه ) حضوری پیوسته داشته است. تنها در حوالی اصفهان بیش از سه هزار برج زیبای کبوتر وجود داشته است؛ طراحی و عملکرد کبوترخانه ها، بسیار جالب و عالمانه بوده، به گونه ای که در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.

کبوترخانه ها مانند دژنظامی در برابر همه دشمنان کبوتر که کم هم نیستند، مقاوم و نفوذ ناپذیر بوده است. ساختار معماری کبوترخانه به گونه ای بوده که نه تنها در برابر پرندگان شکارچی مانند قوش، جغد و کلاغ فکر و اندیشه گردیده، بلکه هرگز پرندگان مهاجم را نیز درون برجها راهی نبوده است؛ چرا که نحوه ساخت این کبوترخانه به گونه ای بوده که امنیت همراه با آرامش و آسایش کبوتران را تأمین می کرده است.

معماری داخلی کبوترخانه ها استثنایی است؛ عظمت این بناها هم به دلیل سترگی و شکوه و هم به دلیل تنوع در فرم اعجاب برانگیز است و این بناها مانند سایر آثار معماری ایرانی هم از عملکرد وافر و هم از فرم زیبایی پیروی کرده است.طراحی و انتخاب سایت های دایره ای برای ساخت کبوترخانه با فضاهای تو درتو در مقاومت بالای آن نقش داشته است. نقل شده است که مارها قادر به بالا رفتن از سطوح منحنی مانند استوانه نیستند، سیاح بزرگ فرانسوی در قسمتی از سفرنامه خود می نویسد:«کبوترخانه های عظیم ایران شش بار بزرگتر از بزرگترین پرورشگاههای ماست .این برجها را از آجر بنا می کنند و رویش را گچ و آهک می کشند و در تمام سطوح داخلی دیواره برج از بالا به پایین سوراخهایی تعبیه شده تا کبوتران در آنها آشیانه کنند.»

توجه به ابعاد طرح توسعه افقی و عمودی و ساخت کبوترخانه های پلکانی و طبقه طبقه بودن بنا، راحتی بازسازی و مرمت را به دنبال داشته است. در مناطق گرم و خشک که حضور آب جاری امکان پذیر نبوده، با احداث چاه و ایجاد جایگاههای «آبشخور» امکان استفاده کبوتران از آب را فراهم می ساختند.


شهر قائن که در گذشته دارای برج و بارو، کهندژ، خندق و ارگ بوده، به همراه تون (فردوس امروزی) از شهرهای مهم ایالت قهستان محسوب می‌شده‌است

بقایای برج و بارو، در و دروازه، کوچه و پس‌کوچه‌های باریک و پرپیچ و خم انارک نشان از اندیشة امنیتی- دفاعی در ساخت بافت شهر دارد. ...

دروازه قزوین: با گسترش شهر تهران در زمان ناصرالدین شاه ، برج و باروی شاه تهماسبی را خراب کرده و با خاک آن خندق‌های اطراف بارو را پر نمودند. ...

تزئینات مغولی – ایرانی

 تزئینات مغولی – ایرانی/محمد انصاری نژاد 

صنعت حجاری و گچبری

اسلوب و طرز کار حجاری سلجوقیان مانند سایر رشته های هنری بعد از استقرار سلسله ی ایلخانی در 654 ق تا مدتی در ایران ادامه یافت. نمونه ی گچبری دوره ی مغول در مسجد حیدریه ی قزوین دیده میشود. از ویژگیهای این دوره اشکال مفصل و لوزی شکل است. نمونه ی عالی گچبری این دوره محراب مسجد جامع اصفهان است. بیشتر این تزئینات در نقوش برجسته بکار میرفته.

چوب بری و منبتکاری

دردوره ی مغول به ندرت دیده میشود. در مسجد بایزید در بسطام درهای چوبی وجود دارد که با طرحهای نباتی و اشکال هندسی تزئین شده است. از اشکال رایج در این هنر میتوان به اشکال هندسی ، برگ نخل و گل و گیاه اشاره کرد.

فلز کاری

روی اشیاء فلزی این دوره معمولا نوشته هایی مبنی بر نام و القاب سلاطین مغول دیده میشود. از ویژگیهای مهم این دوره ترصیع ( تزئین با طلا و نقره ) روی فلزات است. چندین شمعدانی تاریخ دارکه با اشکال نباتی وهندسی تزئین شده اند مربوط به این دوره کشف شده است. اغلب روی این اشکال را با تصاویر اشخاص و منظره ی زندگی و مهمانی درباری و بازی چوگان تزئین میدادند. البته نباید تاثیر هنر چینی را در این صنعت نادیده بگیریم .

سفال سازی

در ابتدا این صنعت تغییر زیادی نکرد . اما در این دوره نقاشی زیر لعاب بر سنگ سیاه ، تزئین برجسته و استفاده از رنگ آبی مرسوم شد. کاشان ، سلطان اباد ، نیشابور ، سمرقند و مشهد از مراکز مهم سفالسازی بودند. ویژگیهای ظروف سفالی این دوره نقاشی فیروزه ای رنگ یا پرتقالی و پوشیده با اشکال نباتی  ، سه برگ و گاهی اشکال حیوانات است . تاثیر هنر چین در تعبیراتی مانند اشکال گیاه یا گل و غنچه دیده میشود.

یکدسته از ظروف سفالی دوره ی مغول ، تزئین برجسته ی زیر لعاب ابی رنگ عبارتند از گلدانهای بزرگ که به اواخر قرن 7 میرسد. دسته ای از کاشیها به شکل ستاره هستند با اشکال حیوانات ، پرندگان و مناظر طبیعی. در این دوره یکنوع سفال به نام سفال موزائیک در ایران شایع شد. در این قطعه قطعات کوچک به اندازه های مختلف بریده میشد و از انها طرحی به سکل موزائیک ترکیب میشد. این قطعات کوچک که از روی نقشه کنار هم قرار میگرفتند را به وسیله ی گچ از پشت به هم می چسباندند. این گچ مایع منافذ را به گونه ای پر میکرد که طرح نهایی یک تکه جلوه میکند .

ادوات ایرانی – مغولی

در دوره ی ایلخانی با وجود حیات جدید هنر نوعی سستی در تکنیک ظریفکاری می بینیم . در این دوره کلاه خود با دو شکاف چشم که به شکل ناقوس بود و بروی عمامه قرار میگرفت ساخته می شد . بدنه ی ان با کتیبه و طرحهای اسلیمی تزئین میشد . به ندرت کلاه خودهایی که تمام سر را میپوشاند نیز ساخته میشد.

معمولا شمشیرهای راست با تیغه ی پهن مرسوم بود ، که در دسته ی ان جنگ بین اژدها و عنقا دیده میشد.

صنعت حجاری و گچبری

اسلوب و طرز کار حجاری سلجوقیان مانند سایر رشته های هنری بعد از استقرار سلسله ی ایلخانی در 654 ق تا مدتی در ایران ادامه یافت. نمونه ی گچبری دوره ی مغول در مسجد حیدریه ی قزوین دیده میشود. از ویژگیهای این دوره اشکال مفصل و لوزی شکل است. نمونه ی عالی گچبری این دوره محراب مسجد جامع اصفهان است. بیشتر این تزئینات در نقوش برجسته بکار میرفته.

چوب بری و منبتکاری

دردوره ی مغول به ندرت دیده میشود. در مسجد بایزید در بسطام درهای چوبی وجود دارد که با طرحهای نباتی و اشکال هندسی تزئین شده است. از اشکال رایج در این هنر میتوان به اشکال هندسی ، برگ نخل و گل و گیاه اشاره کرد.

فلز کاری

روی اشیاء فلزی این دوره معمولا نوشته هایی مبنی بر نام و القاب سلاطین مغول دیده میشود. از ویژگیهای مهم این دوره ترصیع ( تزئین با طلا و نقره ) روی فلزات است. چندین شمعدانی تاریخ دارکه با اشکال نباتی وهندسی تزئین شده اند مربوط به این دوره کشف شده است. اغلب روی این اشکال را با تصاویر اشخاص و منظره ی زندگی و مهمانی درباری و بازی چوگان تزئین میدادند. البته نباید تاثیر هنر چینی را در این صنعت نادیده بگیریم .

سفال سازی

در ابتدا این صنعت تغییر زیادی نکرد . اما در این دوره نقاشی زیر لعاب بر سنگ سیاه ، تزئین برجسته و استفاده از رنگ آبی مرسوم شد. کاشان ، سلطان اباد ، نیشابور ، سمرقند و مشهد از مراکز مهم سفالسازی بودند. ویژگیهای ظروف سفالی این دوره نقاشی فیروزه ای رنگ یا پرتقالی و پوشیده با اشکال نباتی  ، سه برگ و گاهی اشکال حیوانات است . تاثیر هنر چین در تعبیراتی مانند اشکال گیاه یا گل و غنچه دیده میشود.

یکدسته از ظروف سفالی دوره ی مغول ، تزئین برجسته ی زیر لعاب ابی رنگ عبارتند از گلدانهای بزرگ که به اواخر قرن 7 میرسد. دسته ای از کاشیها به شکل ستاره هستند با اشکال حیوانات ، پرندگان و مناظر طبیعی. در این دوره یکنوع سفال به نام سفال موزائیک در ایران شایع شد. در این قطعه قطعات کوچک به اندازه های مختلف بریده میشد و از انها طرحی به سکل موزائیک ترکیب میشد. این قطعات کوچک که از روی نقشه کنار هم قرار میگرفتند را به وسیله ی گچ از پشت به هم می چسباندند. این گچ مایع منافذ را به گونه ای پر میکرد که طرح نهایی یک تکه جلوه میکند .

ادوات ایرانی – مغولی

در دوره ی ایلخانی با وجود حیات جدید هنر نوعی سستی در تکنیک ظریفکاری می بینیم . در این دوره کلاه خود با دو شکاف چشم که به شکل ناقوس بود و بروی عمامه قرار میگرفت ساخته می شد . بدنه ی ان با کتیبه و طرحهای اسلیمی تزئین میشد . به ندرت کلاه خودهایی که تمام سر را میپوشاند نیز ساخته میشد.

معمولا شمشیرهای راست با تیغه ی پهن مرسوم بود ، که در دسته ی ان جنگ بین اژدها و عنقا دیده میشد.

·         هنر اسلامی ، ارنست کوئل ، مترجم:مهندس هوشنگ طاهری ، انتشارات توس ، 1355 صفحه ی 120

·         راهنمای صنایع اسلامی ، س. م. دیماند ، مترجم:عبدالله فریار ، انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ اول ، 1336 بخش تزئینات مغولی

·         هنر ومعماری اسلامی(650-1250 ق) ریچارد اتینگهاوزن و الگ گرابر ، مترجم: یعقوب آژند ، نشر سمت ، چاپ ششم 1386 صفحه ی 505-512

·         دایره المعارف بناهای تاریخی در دوره ی اسلامی(مساجد) ، ویرایش ادبی: محمد مهدی عقابی ، نشر حوزه ی هنری ، چاپ اول 1378 صفحه ی 16

·         معماری اسلامی ایران در دوره ی ایلخانی ، ویلبر دونالدن ، مترجم:عبدالله فریار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1346 صفحه ی 90-94

سبد بافی ( مروار بافی )

    سبدبافی ( مروار بافی ) محمد انصاری نژاد         

مروار یک نوع چوب ترکه ای است که در اطراف تهران ، کرج ، همدان ، ملایر و مراغه و گاهی خوزستان پیدا می شود. پس از تهیه ی مروار از مناطق فوق انرا انبار نموده و به تدریج پس از گرفتن زوائد ان ، ترکه ها را از طول به سه یا چهار قسمت تقسیم کرده و انها را در پاتیلهای مخصوصی با اب می جوشانند و لایه ی رویی آنها را می گیرند و پس از خشک شدن جهت بافتن از انها استفاده می کنند. مروار دارای ویژگیهایی است. رنگ ان زرد است و وقتی روغن جلا میخورد به رنگ طلای در می اید. لازم به توضیح است که نوع نامرغوب ان به رنگ سیاه و سبز می باشد.

پس از بافتن مروار باید انرا نزدیک به 48 ساعت در معرض آفتاب بگذارند و این کار بدین جهت انجام می گیرد که بر اثر تابش نور افتاب به ترکه های مروار ، رنگ انها روشنتر شده و به رنگ طلایی در می اید.

محصولاتی که تولید می شود :

سبد گرد کوچک و بزرگ، سبد بیضی کوچک و بزرگ ، سبد قایقی کوچک و بزرگ ، کاسه و سبد میوه ، سبد پنجره ای ، جای لباس ، جای بچه ، جای روزنامه و انواع شکلات خوری و .....

در مروار بافی علاوه بر ترکه های مروار از مواد دیگری مانند تخته سه طلایی ، انواع میخ ، روغن جلا و مفتولهای سیمی نیز استفاده می شود. ابزار الات تولید مروار عبارتست از اره ، چکش ، انبردست.

مرکز اصلی فعالیت این صنعت اطراف آستانه ی اشرفیه و مخصوصا قریه ی کورکا می باشد. و به طور پراکنده در مناطق دیگر استان از جمله اطراف کیاشهر نیز دیده می شود.

شیوه ی کار

بافندگان ابتدا ترکه های درخت را که ماده ی اولیه ی مورد مصرفشان است انتخاب کرده و ان تعداد از ترکه هایی که قابلیت تقسیم شدن به دو یا چند قسمت را دارند ، برش طولی داده و سپس از نظر اندازه به طولهای مورد نیاز دراورده و در اب می خیسانند تا انعطاف پذیر باشند.

در مرحله ی بافت تعداد چهار عدد از ترکه ها را در کنار یکدیگر قرار گرفته و تعداد چهار یا پنج ترکه ی دیگر را به طور متقاطع روی انها قرار می گیرد تا شکل یک ستاره ی هشت پررا بدهد. انگاه به وسیله ی ترکه های باریکتری مهار شده و بافنده با ترکه های نازک عمل بافت را به شیوه ی یکی از زیر و یکی از رو آغاز نموده و ترکه ها را به طور یکی در میان از لابه لای ترکه های متقاطع عبور می دهد و اینکار را تا تکمیل قسمت کف شی مورد نظر ادامه می دهند.

بعد از پایان کار بافت قسمت کف ، در محلی که قرار است از انجا به ابه ی کار بافته شود عموما صنعتگران به بافت حالت مارپیچ داده و شیوه ی قبلی را ادامه می دهند و انتهای کار را نیز به صورت مارپیچ در می اورده و سر تکه ها را به داخل قسمت مارپیچ خم می کنند .