دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

نقاشی عصر صفوی

نقاشی عصر صفوی /غلامرضا هاشمپور

هنر نقاشی و مینیاتورسازی بعد از دوره هرات با همان شرایط تکمیل یافته خود به دوران سلاطین صفویه منتقل شد. بعد از اینکه پایتخت صفویه در تبریز مستقر شد استاد بزرگ کمال الدین بهزاد را باین شهر بردند و سمت ریاست کتابخانه سلطنتی را باو محول نمودند.

استادان بزرگ این زمان بعد از کمال الدین بهزاد عبارت بودند از: آقا میرک ـ سلطان محمد ـ استاد میرزا علی ــ میرسید علی و عده ای دیگر که جملگی از سرآمدان هنر زمان بودند و قلم سحرآمیزشان تاکنون نظیر و همطراز پیدا نکرده‌است. سبک و مکتب نقاشی دوره صفوی دو قسمت است اول مکتب تبریز، تا زمانیکه پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه نقاشی می‌شد و مینیاتورهای این دوران همه در یکنوع و از لحاظ ظرافت کاری و حرکت طرح و رنگ، دنباله مکتب هرات را گرفته و با مختصر تفاوت ادامه یافته است.

 

  دوم ـ بعد از اینکه پایتخت صفویه به اصفهان منتقل گردید و سبک و شیوه مینیاتور سازی و نقاشی تحولی پیدا کرد که نمونه‌های بارز آن نقوش تزیینی مساجد اصفهان و کاخ چهل ستون و عالی قاپو می‌باشند.

معروفترین نقاش این دوره استاد رضا عباسی است که در زمان سلطنت شاه عباس کبیر در اصفهان زندگی می‌کرد و آثار هنری بسیاری از خود بجای گذارده‌است.

 اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد.

مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند

طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)،  هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است.

در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است.

در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.

هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد.

به طور کلی در اصفهان در دربار شاه عباس تاثیرات هنر اروپائی کم کم حس می شد. این اثر پذیری از چند طریق صورت گرفت :از آثار هنری اروپائی وارد شده به ایران و دیگرتماس مستقیم بانقاشان اروپائی مقیم اصفهان . بدین ترتیب نقاشی مینیاتور خیالی ایرانی با سایه روشن و پرسپکتیو و نقطه گذاری کامل همراه شد وجنبه عینی و زمینی آن غلبه یافت .

از شاگردان معروف استاد رضا عباسی شفیع عباسی می‌باشد که آثار هنری او اگرچه از لحاظ کیفیت عالی است ولی از لحاظ کمیت هرگز به استادش نمی‌رسد. سبک مینیاتور دوره صفویه اصفهان بنام عباسی معروف است زیرا بیشتر آثار مهم و بناهای تاریخی اصفهان در زمان سلطنت شاه عباسی برپا شده و هنرمندان خطاط ـ نقاش ـ مذَّهب ـ کاشی‌ساز ـ منبت‌کار ـ خاتم‌ساز ـ نقره کار و مینا ساز همه تحت حمایت و تشویق این پادشاه بزرگ قرار‌گرفته و شخصاً سرپرستی و رسیدگی کار آنها را به عهده داشت.

  

 شاه عباس کبیر خود نقاش بود و نمونه‌ای از آثار هنری او هم اکنون در موزه گلستان موجود است شیوه نقاشی دوره عباسی از لحاظ ظرافت کاری به پایه مکتب هرات نمی‌رسد ولی از جهت توسعه و قدرت و مهارت و سرعت، فوق‌العاده ترقی کرده است.

هرگاه مینیاتورهای دوره عباسی را با آثار دوره تبریز مقایسه کنیم به خوبی متوجه قدرت قلم و هدف ریزه‌کاریهای دوران گذشته خواهیم شد و همچنین نقوش تزیینی و گردشهای اسلیمی و خطایی و انواع ساقه‌ها و گل و برگها در دورة اصفهان بسیار متنوع شده و اشکال آن قبلاً از چند نوع گل و برگ و اسلیمی ریز تجاوز نمی‌نمود مشاهده می کنیم که بیش از پنجاه  نوع اسلیمی و گل ابتکار گردیده و این خود نشان بارز توسعه عمل و سرعت کار و ازدیاد هنرمند و تشویق مصادر امور و سران قوم در آن عصر بوده‌است.  

                    

مکتب نقاشی‌های اصفهان به مراتب بیش از آثار هنری دوران هرات و تبریز و قزوین، سبک و نفوذ نقاشی چینی را از خود دور نموده و توانسته است به میزان محسوسی اصالت روح ایرانی در آثار هنری ایران خالص ترکند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتری، نقاشی ایران را از صفحه کاغذ به صورت دکوراسیون دیواری و تزیینی کاخها درآورد.

 

 

مقبره ی سلطان سلیمان

مقبره ی سلطان سلیمان/غلامرضا هاشمپور

سلطان سلیمان یکم مشهور به" کبیر" و گاه" قدرتمند" و یا "سلیمان قانونی" و مشهورترین شهریار از این خاندان سلطنتی است . سلیمان در سال 1495م به عنوان فرزند سلیم یکم به دنیا آمد و تا قبل از مرگ پدرش والی مانیسا بود.

از مهم ترین کارهای سلیمان محاصره وین با 120000سرباز جنگی بود. سلیمان همچنین با موفقیت با شاه تهماسب صفوی پادشاه ایران جنگید . ارتش سلیمان زیر فرمان وزیر بزرگش ابراهیم پاشا توانست تبریز پایتخت پیشین ایران را فتح کند وبغداد را در همین سال یعنی سال 1534دست یابد. در دوره شاه تهماسب پایتخت ایران به دلیل خطری که از ناحیه عثمانی احساس می شد به شهر قزوین منتقل شده بود . سلطان سلیمان سه بار به ایران لشکر کشی کرد . وی یکبار تا سلطانیه زنجان هم پیش آمد ولی به دلیل برف و کولاک سنگین مجبور به عقب نشینی شد.

سلیمان نیز مانند پدرش علاوه بر بیرحمی علاقه زیادی به هنر و معماری داشت و حتی خودش نیز شعر می سرود . بنای بزرگ مسجد سلیمانیه در استانبول از آثار به یاد مانده از دوران این پادشاه است.

مسجد سلیمانیه و مجموعه آن که شاهکار معمار سینان است یکی از زیباترین و بهترین نمونه های معماری اسلامی است . مجموعه از نظر شهرسازی ، تکنیک ، استقامت و پایداری یک موفقیت بی نظیر است . 6 مدرسه ، طبق خانه ، عمارت ، کاروانسرای ، بیمارستان ، حمام ، مکتب خانه ، حجره و دکانها ، و مقبره سلطان خرم و سلطان قانونی ، مجموعه سلیمانیه را به مجموعه فرهنگی اجتماعی بزرگی تبدیل کرده است که پس از مجموعه فاتح ، در نوع خود بزرگترین است .  این مجموعه در بین سالهای 1557-1550 به دستور سلطان قانونی و توسط معمار سینان ساخته شده است . با ساختمانهای طبقه طبقه ای که به روی تپه ساخته شده یک مجموعه جالب توجه با نظمی خاص است . در چهار گوشه این مجموعه چهار مناره ساده ولی ظریف بنا شده است که دو تای آن دارای 2 گلدسته و 2 مناره دیگری دارای 3 گلدسته می باشد. این 10 گلدسته نشانه آن است که سلطان قانونی دهمین سلطان عثمانی است.

در نقشه مسجد که کاملا" ارگانیک است هیچ گوشه ای قربانی زیبایی گوشه دیگری نشده است . این عبادتگاه که مطابق با سلیقه و سنت های فرهنگی دوران خود ساخته شده بدون تاثیر گذاری فنی و افراط در معماری ، با ظرافت خاصی تزیین یافته است . علیرغم اینکه در اوج دوران هنر چینی سازی ساخته شده است لیکن فقط دیوار محراب آن با چینی پوشیده شده است . همچنین اکوستیک بسیار حساس مسجد را نیز نباید فراموش نمود .  در مقابل محراب مسجد ، مقبره سلطان قانونی قرار دارد . در سمت چپ این مقبره نیز مقبره سلطان خرم با چینی های بسیار زیبا و رنگهای متنوع و در گوشه سمت چپ آن نیز مقبره بسیار ساده معمار سینان خالق آثار معماری بی نظیر قرار دارد .  در شبستان ، مسجد سلیمانیه واقع شده است . معمار سینان ( وفات 1588) این مقبره ساده و زیبای جالب توجه را خود ساخته است . این مقبره ، ظرافت و سادگی ناشی از ذکاوت این استاد بزرگ را به نمایش میگذارد.

برج و بارو

کاربری برج وباروها: در مرکز شهر، قلعه یا ارگ و یا مرکز سیاسی قدرت وجود داشت که دسترسی به آن قابل انکار بود. تدابیر استحفاظی و استحکامات دفاعی ساخته شده  با حصار و برج و باروی اطراف آن، از آن دژی دست نیافتنی ساخته بود که در مقابل تهاجم‌های بیگانگان مصون می ماند.

یکی از ویژگیهای بافت قدیم اردکان وجود باروی بلند و زیبای آن می باشد.این بارو که به طول بیش از سه هزارمتراست، تمام اماکن داخل بافت رادربرمی گرفته است.ارتفاع دیوار7 الی 8 متروضخامت آن در قسمت پایین 5/1 و در بالاترین نقطه 20الی30 سانتیمتربوده است، دورتا دوراین بارو بیش از 50 برج تعبیه شده بوده که از آنها برای حفاظت و نگهبانی استفاده می کرده اند.

مصالح به کار رفته دربارو کلا ازخشت و گل بوده وفقط دربعضی موارد درپای برجها ازچند ردیف آجراستفاده شده است.در قسمت فوقانی باروکنگره هایی ازخشت و گل ساخته شده که به آن زیبایی خاصی می داده ودرپای کنگره ها تیرکش هایی برای تیراندازی و منفذهای متعددی برای ریختن سرب مذاب و غیره تعبیه شده بوده ;برای حفاظت ازاین بارو در قسمت جنوب حصار کوتاه تری به فاصله دومتری بنا گردیده بوده ودربعضی از قسمتها برجهای منفردی که به وسیله یک پل چوبی به بارو متصل می شده وجود داشته که از آن برای دیده بانی استفاده می شده است.

برج و باروی شهراصفهان نه به عنوان یک عنصر متمایز کننده شهر از روستا که به عنوان حصاری برای تعریف محدوده کالبدی شهر به کار گرفته می شد در این مکتب رونق و آبادی شهر نه از باز سازی شهر کهن بلکه از ایجاد مجموعه های شهری جدید در کنار شهرکهن دنبال شود. آنچه دراین میان اهمیت دارد بیان هماهنگ و هماوای فضاهای شهری است.

یک نمونه از برج وباروهای که در اصفهان و دیگر شهرها وجود دارد  کبوترخانه هاست. متأسفانه کبوتر خانه های ایرانی، مانند بسیاری از مظاهر هنری ایران ناشناخته مانده است و این در حالی است که این برجهای زیبای کبوتران، به عنوان زیرساخت تأسیسات کشاورزی، تمامی سرای ایران را از کناره های شرقی دریاچه ارومیه گرفته تا کویریزد و میبد و برخی روستاهای نطنز و کاشان و نیز از جنوب خراسان و طبس گرفته تا گوشه و کنار شهرها و آبادی های این سرزمین (کبوترخانه ) حضوری پیوسته داشته است. تنها در حوالی اصفهان بیش از سه هزار برج زیبای کبوتر وجود داشته است؛ طراحی و عملکرد کبوترخانه ها، بسیار جالب و عالمانه بوده، به گونه ای که در جذب کبوتران و خلق زیستگاهی امن برای کبوتر، حیرت برانگیز بوده است.

کبوترخانه ها مانند دژنظامی در برابر همه دشمنان کبوتر که کم هم نیستند، مقاوم و نفوذ ناپذیر بوده است. ساختار معماری کبوترخانه به گونه ای بوده که نه تنها در برابر پرندگان شکارچی مانند قوش، جغد و کلاغ فکر و اندیشه گردیده، بلکه هرگز پرندگان مهاجم را نیز درون برجها راهی نبوده است؛ چرا که نحوه ساخت این کبوترخانه به گونه ای بوده که امنیت همراه با آرامش و آسایش کبوتران را تأمین می کرده است.

معماری داخلی کبوترخانه ها استثنایی است؛ عظمت این بناها هم به دلیل سترگی و شکوه و هم به دلیل تنوع در فرم اعجاب برانگیز است و این بناها مانند سایر آثار معماری ایرانی هم از عملکرد وافر و هم از فرم زیبایی پیروی کرده است.طراحی و انتخاب سایت های دایره ای برای ساخت کبوترخانه با فضاهای تو درتو در مقاومت بالای آن نقش داشته است. نقل شده است که مارها قادر به بالا رفتن از سطوح منحنی مانند استوانه نیستند، سیاح بزرگ فرانسوی در قسمتی از سفرنامه خود می نویسد:«کبوترخانه های عظیم ایران شش بار بزرگتر از بزرگترین پرورشگاههای ماست .این برجها را از آجر بنا می کنند و رویش را گچ و آهک می کشند و در تمام سطوح داخلی دیواره برج از بالا به پایین سوراخهایی تعبیه شده تا کبوتران در آنها آشیانه کنند.»

توجه به ابعاد طرح توسعه افقی و عمودی و ساخت کبوترخانه های پلکانی و طبقه طبقه بودن بنا، راحتی بازسازی و مرمت را به دنبال داشته است. در مناطق گرم و خشک که حضور آب جاری امکان پذیر نبوده، با احداث چاه و ایجاد جایگاههای «آبشخور» امکان استفاده کبوتران از آب را فراهم می ساختند.


شهر قائن که در گذشته دارای برج و بارو، کهندژ، خندق و ارگ بوده، به همراه تون (فردوس امروزی) از شهرهای مهم ایالت قهستان محسوب می‌شده‌است

بقایای برج و بارو، در و دروازه، کوچه و پس‌کوچه‌های باریک و پرپیچ و خم انارک نشان از اندیشة امنیتی- دفاعی در ساخت بافت شهر دارد. ...

دروازه قزوین: با گسترش شهر تهران در زمان ناصرالدین شاه ، برج و باروی شاه تهماسبی را خراب کرده و با خاک آن خندق‌های اطراف بارو را پر نمودند. ...

حصیر بافی

حصیر بافی

دست ساخته های ظریف ، هنرمندانه و اصیل ایرانی که روزگاری دراز صنایع دستی منحصر به فرد محسوب می شد و پهنه اقتدراش تمام مصر , شبه قاره هند و اکثر قریب به اتفاق مراکز و مجامع هنری را تسخیر کرده بود ,اکنون از رونق کمتری برخوردار است. حصیر بافی از جمله این هنرهای سنتی و دستی محسوب می شود که در اکثر نقاط روستایی ایران به روش های مختلفی صورت می گیرد و کاربردهای متفاوتی دارد که گروهی از کارشناسان آن را در گروه ویژه ای با عنوان «سبد و حصیر بافی » جای می دهد و گروهی دیگر آن را جز صنایع چوبی می داند. برگ درخت خرما که به دو نوع «مغ» و «پیسک» است. از مواد اولیه اصلی در حصیر بافی است. پیسک همان برگهای اطراف درخت خرماست که عمربیشتر داردند و مغ سبرگ های مینی درخت است که تازه روییده اند و ازظرافت بیشتری بر خوردار است .

بافت سبد و حصیر به اعتقاد اکثر محققان یکی از قدیمی ترین صنایع دستی و شاید مهن ترین آنها باشد . حصیر بافی به دلیل استفاده از شاخ و برگ گیاهان در بافت آن از اولین دسته ساخته های بشری بوده که با یک جانشینی بشر و ایجاد کشاورزی بوجود آمده . دکتر گریشمن ضمن تحقیقات و تالیف خود یاد آور می شود که با شروع کشاورزی صنایع وابسته به آن مانند حصیر بافی (بافندگی)را زنان ایجاد کرده اند و توسعه داده اند . وجود این دو صنعت در ایران به دلیل متعددی نیم قرن از تمدن مصر ، بالغ از هزار سال تمدن هند و افزون بر ده هزار سال از تمدن چین جلو تر بوده است .

فرآورده های حصیر با توجه به تنوع و گوناگونی شکل تولید جزو آن دسته از صنایع محسوب می شود که جنبه های هنری کمتر و جنبه ها مصرفی بیشتری دارند و عمدتا برآورنده نیز های مصرفی محلی و منطقه ای به شمار می روند. در ساده ترین نوع بافت حصیر از برگ درختان به ویژه درختان با برگ های پهن و بلند همچون خرما استفاده می شود.

در روش اجرا حصیر بافی پس از جدا کردن شاخه های درخت موزد نظر و خشک کردن آنها به وسیله اصل اولیه بافت یعنی درگیر شدن تار و پود ( به وسیله زیر و رو کردن شاخه های عمودی و افقی ) انجام می گیرد . این کار را بیشتر زنان روستایی انجام می دهند و بریا ساخت زیر انداز های حصیری ، ظروف نگهداری مواد غذایی ، همچون حبوبات و خرما و یا جدا سازی و تقسیم بندی محل زندگی استفاده می شود و احتمال میرود که روش بافتن ساده در این نوع از اصل حصیر خود مقدمه ای بوده برای بافت گلیم و انواع زیر اندازها که همگی از اصل زیر و رو رفتن  پود در میان ار پیروی می کنند . در این نوع حصیر بافی گاه برای زیبا تر کردن حصیر های بافته شده و ایجاد نقش در آن بعضی از برگ ها را رنگ آمیزی می کنند که با زیر و رو رفتن آن ها دز بافت جلوه ای خاص به آن می بخشد.

طی سال های جاری به دلیل نگاه تازیه و خلاقانه به دست بافت های حصیری دربعضی از نقاط ایران در این نوع کارها تحول ایجاد شده ودر معماری داخلی به عنوان عنصر تزیینا استفاده می شود نوع دیگر حصیر بافی استفاده از چوب های نی زار است که در اطراف  مرداب ها و آبگیر ها به صورت خودرو یافت می شود برای بافت این نوع حصیر پس از جدا کردن نی ها از محل و خشک گردن آنها ابتدا نی ها را به صورت یک اندازه می چینند و سپس با گذاشتن آنها بر روی هم و عبور نخ های که در بین نی ها زیر ورو می شوند نی ها را به وسیله نخ ها نگه می دارند .

دئر این نوع بافت نیز گاهی در حین کار از نخ های رنگی استفاده می شوند و یا پس از پایان بافت بوسیله سوزن و با عبور نخ های رنهگی از لای نی ها باعث ایجاد نقش بر روی کار می شوند . این نوع حصیر که در بعضی از مناطق عشایری با تزیینات بیشتر چغ خواهنده می شود برای حفاظت سیاه چادرها از آن استفاده می شود و گاه نیز برای تقسیم چادرهای عشایری به چند بخش جدا از هم مورد استفاده قرار می گیرند .

بافت انواع حصیر را هنوز هم در گوشه و کنار کشور می توان یافت که علت فراوانی آن را می توان مواد اولیه مصرفی رایگان و فراوان ذکر کرد و نیز اشتغال بدون سرمایه ابزار کار سادهو روش آسان و جنبه های مصرفی بسیار محصولات تولید شده از دیگر دلایل این امر می باشد .

گفتنی است در ایتان یزد نیز از دیرباز مردم کویر از شاخ و برگ درختانی مثل بید انار و خرما برای تهیه برخی از ملزومات زندگی استفاده می کردند و در شهرستان بافق به علت وجود نخلستان های خرما حصیر بفی رواج خاصی داشت .

باد بزن ، کلاه ، فرش حصیری ، جارو ، درب کوزه، کشدان ، سبد ، پادری، جلدت (کیسه های حصیری برای نگه داری خرما) و سازو (طناب های زخیم با سیس خرما) از مهم ترین این محصولات است . با وجود گسترش زندگی شهر نشینی و تولید و ورود محصولات مختلف همچنان صنعت دستی حصیر بافی با همت مردان و زنان سخت کوش این دیار به حیاط خود ادامه می دهد.

معماری مساجد در دوره عباسیان (مسجد سامره، مسجد ابودلف، مسجد ابن

معماری مساجد در دوره عباسیان (مسجد سامره، مسجد ابودلف، مسجد ابن طولون)/مسلم جهانبین 

معماری مساجد:

طرح کامل شده مسجد با صحن باز و ایوان های ستون دار به دور آنکه در جهت قبله به سوی کعبه عمیق تر می شود، در این دوره مورد قبول بود. مسجد بزرگ منصور از خشت ساخته شده و دارای ستون ها و سر ستون های چوبی بود،بعد ها به دستور هارون لرشید دیواری از آجر به دورش کشیده شد. به جز محرابی که از سنگ بزرگ یک پارچه مرمر ساخته شده بود، دیگر چیزی از این مسجد بر جای نمانده است.

از این دوره بود که تغییراتی اساسی در بنای ساختمانها داده شدو به جای خشت از آجر استفاده شدو دیگر ستونهای یک پارچه ای به کار نرفت. از آن پس ستون ها به وسیله دیواری به هم متصل شد و هلال های نوک دار و نیم دایره به روی ستون ها به وجود آمد.

مسجد سامره (مسجد المتوکل)

مسجد بزرگ سامره که بین سالهای 234 تا 238 هجری (848 تا 852 میلادی) توسط خلیفه متوکل  در چند صد متری شمال سامرای جدید بنا شده، عبارت است از بنای بسیار بزرگی از آجر که با توجه به مواد ساختمانی به کار رفته در آن، و همچنین مناره مارپیچی عظیم و خارق العاده اش که بنای زیگورات ها را به یاد می آورد، سبک معماری قدیم بین النهرین را در خاطر مجسم می سازد.

سرمشق این مناره  و مناره مسجد ابودلف در معماری ساسانی است مثال آشکار آن هنوز در فیروز آباد از دوره اردشیر اول (241 224 میلادی) وجود دارد. خود مسجد که به تنهایی 235 متر طول و 153متر عرض آن است به وسیله یک حیاط بیرونی چهار گوشه ای که ((زیاده )) یا (( پیشخان )) نام دارد و بیش از 320 متر طول هر ضلع آن است از شهر جدا گردیده است. سقف صاف مسجد که از چوب ساخته شده ، به طور مستقیم بدون واسطه قوس ها ، به وسیله پایه هایی از خشت و پوشیده از گچ نگه داشته شده است.

پایه های مزبور در چهار گوشه، دارای ستون های ظریف مرمری نظیر ستون های سنگی قصر ((خربة المفجر)) می باشد . داخل مسجد به علت شباهتش با معبری پر پیچ و خم توجه را به خود جلب می کند و تعداد زیاد درهای گوناگون باعث حیرتی عمیق تر می گردد.

مسجد ابودلف

این مسجد در ناحیه شمال سامره کمی دورتر از مسجد متوکل در ساحل چب دجله، در یک محوطه وسیع خرابه واقع است. این بنا مانند مسجد سامراف دارای دیوار آجری همراه با برج های نیم دایره است. مساحت این مسجد کمتر از مسجد سامرا ، حدود 180 در 158 متر و حصار و مناره اش کم ارتفاع تر است. ستون های مسجد ابودلف به صورت جرزهای آجری بوده که با قوس هایی به یکدیگر می پیوست، در سمت قبله دارای یک تالر ستون دار بوده و ناو میانی آن عریض تر از ناوهای طرفین خود بوده است.

مناره حلزونی شکل آن برج های آتش ساسانی را به خاطر می آورد. شبستان ستون دار مسجد یادآور کاخ های بزرگ هخامنشی است، قوس ها، ستون ها، جرزها و برج های تقویتی آن ، کاخ های بزرگ ساسانی به یاد آورد.

مسجد ابن طولون در مصر (قاهره )

احمد بن طولون در سال 220 هجری (835 میلادی )در بغداد متولد شد. او فرزند یکی از عمال مهم خلفای عباسی بود و به همین جهت در دربار خلفا تربیت و پرورش یافت، پس از فتح مصر در سال 254 هجری (868 میلادی ) از طرف خلیفه المعتمد اداره امور لشگری و مالی مصر را به عهده گرفت.

احمد بن طولون پس از مدتی کوشش کرد که مصر را از اطاعت خلفا خارج نماید و در ترقی و آبادانی مصر سعی فراوان نمود. آن کوشش، مقارن زمانی صورت می گرفت که در ایران نیز زمزمه استقلال از گوشه و کنار به گوش می رسید.

احمد به ظاهر مطیع خلیفه بود، اما باطنا راه خود را می پیمود، چون جوانی خود را در بغداد و سامره گذرانیده بود، تصمیم گرفت شکوه و عظمت پایتخت خود را همانند بغداد نماید، بنابراین دستور داد که بناهایی نظیر ابنیه بغداد در پایتخت مصر ساخته شود. مهمترین این بناها مسجد ابن طولون است که کاملا شبیه مسجد سامره می باشد.

بنای جامع طولونی در سال 265 هجری (878 میلادی) به پایان رسید. این مسجد از یک صحن مربع شکل که از چهار طرف رواق هایی آن را احاطه کرده، تشکیل یافته است. عمیق ترین و بزرگترین این رواق ها در جهت قبله قرار دارد ، چنین به نظر می رسد که اضافاتی به خاطر تنگی جا برای نماز گزاران افزوده شده است و مانند این اضافات در مسجد سامره نیز وجود داشت.

این جامع با سنگ های قرمز تیره رنگ ساخته شده و هلالی های رواق ها بر پایه ها و ستون های بزرگ آجری گذارده شده،در چهار طرف پایه ها، چهار نیم ستون مدور آجری، مانند پایه های مسجد جامع سامره ساخته شده است که صرفا جنبه تزینی دارد زیرا سنگینی بنا بر روی ستون های اصلی واقع است.بر روی پایه های رواق ها و شبستان،قوس های جناغی زیبایی قرار دارد و حواشی قوس ها مانند مسجد جامع نایین با گچ بری های بسیار  زیبا تزیین گشته است،در میان لچکی های بین قوس ها،یک نوع پنچرهدروغین باز شده که برای سبک کردن دیوار ساخته شده،که بر زیبایی بنا بسی افزوده است .از طرف صحن مسجد بر فراز قوس های جناغی رواق ،یک ردیف پنجره های دایره  شکلی ساخته شده است.و در بالای پنجره ها دندانهایی  شبیه به کنگره های کاخ های مستحکم، مانند برخی اطراف صحن را زینت داده است. اما مناره جامع طولونی از یک پایه مربع شکل بوجود آمده که بر روی آن یک طبقه استوانه ای است و قسمت آخر آن یک طبقه هشت ضلعی قرار دارد، و پلکانی حلزونی شکل از خارج به دور آن می گردد، طول این مناره به 40 متر می رسد، می گویند این اولین مناره ای است که در مصر ساخته شده است ، تمام مصالح این مناره از سنگ است به خلاف دیوارهای مسجد که از آجر است، آن چه اهمیت دارد این است که شکل و اساس این مناره به طور کلی شبیه مناره جامع سامره است،مناره ای که به اسم ((ملویه)) و از شکل و پلان معابد ایرانی ((زیگورات)) یا ((آتش گاه )) اقتباس شده است.

در این مسجد شش محراب وجود دارد که همه آنها در ایوان قبله واقع است و مهمترین آنها در جوار منبر به چشم می خورد که بیشتر تزیینات این محراب و سر ستون ها و گچ بری ها و موزاییک های رنگی آن سبک و روش بیزانس را دارا است. شایسته یادآوری است که منبر کنونی از قدیمی ترین منبر های اسلامی موجود در مصر است.

طرح مسجد ابن طولون با در های متعدد و ((پیشخان )) ، مناره حلزونی شکل آن و به کار بردن جرزهای خشتی پوشیده شده از گچ، همگی عبارت است از آنچه که مربوط به طرح های رایج محلی با اصل یونانی ، باقی مانده است. تصویری از داخل مسجد قبل از آخرین تعمیر انجلم شده در آن ، قوس های فاقد پوشش و باقی مانده ی کتیبه ی  بزرگی را که به روی چوب کنده شده و چندین بار در اطراف بنا تا زیر سقف تکرار شده است، اثری در بازدیدکنندگان باقی می گذارد.

(نمایشی)در بر گرفته شده است که در دوره ساسانی به کار رفته است ،نمونه آن را در کاخ تیسفون می بینیم.بر روی دیوار و طاق و جرز ها متنوع هشت ضاعی و اشکال هندسی ساده و توام با شاخ و برگ گچ بری شده است ،از مختصات این گچ بری ساده و گودی و عمق آن است و خمین سادگی در هنر گچ بری آن این بنا را در شمار مساجد اولیه قرار می دهد .

مقبره گنبد قابوس:

گنبد قابوس در نزدیکی گرگان نیز از قدیمی ترین و بزرگ ترین برج های مقبره ای است که در ناحیه شمال ایران وجود دارد . این برج آرامگاهی متعلق به شمس المعالی قابوس بن شمگیر از آل زیار است . این بنا که از بزرگ ترین مفاخر معماری قرم چهارم هجری به شمار می رود ف روی یک تپه خاکی قرار گرفته است و از دو قمست متمایز تشکیل شده است ؛ قسمت اول ، بدنه اصلی و قاعده آن است که شیار دارد و از ده ترگ ستاره ای تشکیل یافته ، قسمت دوم ، گنبد مخروطی شکل آجری زیبایی است .

دو ردیف کیتبه کوفی به طور پیوسته در روی بدنه و قاعده گنبد قرار دارد که یکی از آنها نزدیک به سر برج و دیگری در قسمت پایین برج تعبیه شده که تاریخ بنا و اسم قابوس ذکر گردیده است . تاریخ آن سال 397 هجری قمری و 375 شمسی است .تمام بنا 55 متر ارتفاع دارد که 18 متر آن بلندی گنبد است مخروطی شکل است و بقیه آن که 27 متر می ماند ، بدنه و ساقه میل آجری است و ده متر دیگر ریشه و پایه آن است ، در درون سر در داخلی گنبد ، طاق هلالی گیلویی مقر نسی وجود دارد که به نظر می رسد در مراحل نخستین پیشسرفت یعنی نوع تزیینات معماری گچ بری است که بعد ها در دوره اسلامی اهمیت پیدا کرد .