دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

دانشجویان تاریخ فرهنگ و تمدن84،دانشگاه رضوی

دانشگاه رضوی،تاریخ فرهنگ و تمدن،ورودی 84

نقاشی عصر صفوی

نقاشی عصر صفوی /غلامرضا هاشمپور

هنر نقاشی و مینیاتورسازی بعد از دوره هرات با همان شرایط تکمیل یافته خود به دوران سلاطین صفویه منتقل شد. بعد از اینکه پایتخت صفویه در تبریز مستقر شد استاد بزرگ کمال الدین بهزاد را باین شهر بردند و سمت ریاست کتابخانه سلطنتی را باو محول نمودند.

استادان بزرگ این زمان بعد از کمال الدین بهزاد عبارت بودند از: آقا میرک ـ سلطان محمد ـ استاد میرزا علی ــ میرسید علی و عده ای دیگر که جملگی از سرآمدان هنر زمان بودند و قلم سحرآمیزشان تاکنون نظیر و همطراز پیدا نکرده‌است. سبک و مکتب نقاشی دوره صفوی دو قسمت است اول مکتب تبریز، تا زمانیکه پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه نقاشی می‌شد و مینیاتورهای این دوران همه در یکنوع و از لحاظ ظرافت کاری و حرکت طرح و رنگ، دنباله مکتب هرات را گرفته و با مختصر تفاوت ادامه یافته است.

 

  دوم ـ بعد از اینکه پایتخت صفویه به اصفهان منتقل گردید و سبک و شیوه مینیاتور سازی و نقاشی تحولی پیدا کرد که نمونه‌های بارز آن نقوش تزیینی مساجد اصفهان و کاخ چهل ستون و عالی قاپو می‌باشند.

معروفترین نقاش این دوره استاد رضا عباسی است که در زمان سلطنت شاه عباس کبیر در اصفهان زندگی می‌کرد و آثار هنری بسیاری از خود بجای گذارده‌است.

 اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد.

مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند

طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)،  هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است.

در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است.

در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.

هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد.

به طور کلی در اصفهان در دربار شاه عباس تاثیرات هنر اروپائی کم کم حس می شد. این اثر پذیری از چند طریق صورت گرفت :از آثار هنری اروپائی وارد شده به ایران و دیگرتماس مستقیم بانقاشان اروپائی مقیم اصفهان . بدین ترتیب نقاشی مینیاتور خیالی ایرانی با سایه روشن و پرسپکتیو و نقطه گذاری کامل همراه شد وجنبه عینی و زمینی آن غلبه یافت .

از شاگردان معروف استاد رضا عباسی شفیع عباسی می‌باشد که آثار هنری او اگرچه از لحاظ کیفیت عالی است ولی از لحاظ کمیت هرگز به استادش نمی‌رسد. سبک مینیاتور دوره صفویه اصفهان بنام عباسی معروف است زیرا بیشتر آثار مهم و بناهای تاریخی اصفهان در زمان سلطنت شاه عباسی برپا شده و هنرمندان خطاط ـ نقاش ـ مذَّهب ـ کاشی‌ساز ـ منبت‌کار ـ خاتم‌ساز ـ نقره کار و مینا ساز همه تحت حمایت و تشویق این پادشاه بزرگ قرار‌گرفته و شخصاً سرپرستی و رسیدگی کار آنها را به عهده داشت.

  

 شاه عباس کبیر خود نقاش بود و نمونه‌ای از آثار هنری او هم اکنون در موزه گلستان موجود است شیوه نقاشی دوره عباسی از لحاظ ظرافت کاری به پایه مکتب هرات نمی‌رسد ولی از جهت توسعه و قدرت و مهارت و سرعت، فوق‌العاده ترقی کرده است.

هرگاه مینیاتورهای دوره عباسی را با آثار دوره تبریز مقایسه کنیم به خوبی متوجه قدرت قلم و هدف ریزه‌کاریهای دوران گذشته خواهیم شد و همچنین نقوش تزیینی و گردشهای اسلیمی و خطایی و انواع ساقه‌ها و گل و برگها در دورة اصفهان بسیار متنوع شده و اشکال آن قبلاً از چند نوع گل و برگ و اسلیمی ریز تجاوز نمی‌نمود مشاهده می کنیم که بیش از پنجاه  نوع اسلیمی و گل ابتکار گردیده و این خود نشان بارز توسعه عمل و سرعت کار و ازدیاد هنرمند و تشویق مصادر امور و سران قوم در آن عصر بوده‌است.  

                    

مکتب نقاشی‌های اصفهان به مراتب بیش از آثار هنری دوران هرات و تبریز و قزوین، سبک و نفوذ نقاشی چینی را از خود دور نموده و توانسته است به میزان محسوسی اصالت روح ایرانی در آثار هنری ایران خالص ترکند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتری، نقاشی ایران را از صفحه کاغذ به صورت دکوراسیون دیواری و تزیینی کاخها درآورد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد